صلاح كار كجا و من خراب كجا
ببين تفاوت ره كز كجاست تا به كجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
كجاست دير مغان و شراب ناب كجا
چه نسبت است به رندي صلاح و تقوي را
سماع وعظ كجا نغمه رباب كجا
ز روي دوست دل دشمنان چه دريابد
چراغ مرده كجا شمع آفتاب كجا
چو كحل بينش ما خاك آستان شماست
كجا رويم بفرما از اين جناب كجا
مبين به سيب زنخدان كه چاه در راه است
كجا همي روي اي دل بدين شتاب كجا
بشد كه ياد خوشش باد روزگار وصال
خود آن كرشمه كجا رفت و آن عتاب كجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار اي دوست
قرار چيست صبوري كدام و خواب كجا
وزن و بحر عروضي: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)