loading...
انجمن مجازی ادبیات فارسی
ارسال مطالب

شما دوست عزیز می توانید اشعار ،داستان و یا ضرب المثل های خود را ارسال کنید تا با نام خودتان در سایت درج شود.

با تشکر


همچنین برای ثبت لینک وبسایت شما در لینکدونی خوان هشتم ، با ما در تماس باشید.


لینکدونی خوان هشتم

تبليغات
فروشگاه شارژ خوان هشتم 
موبايلتو راحت شارژ كن!

آخرین ارسال های انجمن
محمد اشرفی بازدید : 214 جمعه 23 خرداد 1393 نظرات (0)
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند
 
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند
 
گوییا باور نمی‌دارند روز داوری 
کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند
 
یا رب این نودولتان را بر خر خودشان نشان 
کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند
 
ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان 
می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند
 
حسن بی‌پایان او چندان که عاشق می‌کشد 
زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می‌کنند
 
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی 
کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند
 
صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند
 
حافظ
 
 
محمد اشرفی بازدید : 162 سه شنبه 20 خرداد 1393 نظرات (0)
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
 
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
 
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
 
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
 
آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
 
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
 
با سر زلف تو مجموع پریشانی خود
 
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
 
آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد
 
در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
 
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
 
دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
 
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
 
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
 
نیست امید صلاحی ز فساد حافظ
 
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
 
 
خواجه حافظ شیرازی
 
محمد اشرفی بازدید : 366 سه شنبه 20 خرداد 1393 نظرات (0)
 
من که از آتش دل چون خم می در جوشم
 
مهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم
 
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
 
تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم
 
من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم
 
هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم
 
حاش لله که نیم معتقد طاعت خویش
 
این قدر هست که گه گه قدحی می نوشم
 
هست امیدم که علیرغم عدو روز جزا
 
فیض عفوش ننهد بار گنه بر دوشم
 
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
 
من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
 
خرقه پوشی من از غایت دین داری نیست
 
پرده‌ای بر سر صد عیب نهان می‌پوشم
 
من که خواهم که ننوشم بجز از راوق خم
 
چه کنم گر سخن پیر مغان ننیوشم
 
گر از این دست زند مطرب مجلس ره عشق
 
شعر حافظ ببرد وقت سماع از هوشم
 
 
خواجه حافظ شیرازی
 
محمد اشرفی بازدید : 231 سه شنبه 20 خرداد 1393 نظرات (0)

صلاح كار كجا و من خراب كجا

ببين تفاوت ره كز كجاست تا به كجا

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

كجاست دير مغان و شراب ناب كجا

چه نسبت است به رندي صلاح و تقوي را

سماع وعظ كجا نغمه رباب كجا

ز روي دوست دل دشمنان چه دريابد

چراغ مرده كجا شمع آفتاب كجا

چو كحل بينش ما خاك آستان شماست

كجا رويم بفرما از اين جناب كجا

مبين به سيب زنخدان كه چاه در راه است

كجا همي روي اي دل بدين شتاب كجا

بشد كه ياد خوشش باد روزگار وصال

خود آن كرشمه كجا رفت و آن عتاب كجا

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار اي دوست

قرار چيست صبوري كدام و خواب كجا

 
حافظ
 
وزن و بحر عروضي: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(بحر مجتث مثمن مخبون محذوف)
محمد اشرفی بازدید : 243 سه شنبه 23 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا

فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا

مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب

فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا

کله جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی

نیاید فی المثل آری گرش افتد کلاه اینجا

نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن

چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجاو گاه اینجا

هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش

نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا

توئی آن نوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق

چراغت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا

بیا کز دادخواهی آن دل نازک نرنجانم

کدورت را فرامش کرده با آئینه آه اینجا

سفر مپسند هرگز شهریار از مکتب حافظ

که سیر معنوی اینجا و کنج خانقاه اینجا

 

محمد اشرفی بازدید : 279 جمعه 18 بهمن 1392 نظرات (0)

 

(سال و محل تولد: 726 هـ.ق- شیراز ، سال و محل وفات: 791 هـ.ق- شیراز)

 
 

 

زندگینامه حافظ شیرازی, دیوان حافظ, شعر حافظ

زندگینامه حافظ شیرازی

 

 
 
 

شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پا برجاست نام وی نیز جاودان خواهد بود.

 

 

 

 

با وجود شهرت والای این شاعران گران مایه در خصوص دوران زندگی حافظ بویژه زمان به دنیا آمدن او اطلاعات دقیقی در دست نیست ولی در حدود سال 726 ه.ق در شهر شیراز به دنیا آمد است.

 

 

 

 

اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آوردو آموخت سپری نمودن علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت و از این بزرگان بویژه قوام الدین عبدا... بهره ها گرفت.

 

 

 

 

خواجه در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی روزگار خود تسلط یافت.

 

 

 

 

او هنوز دهه بیست زندگی خود را سپری ننموده بود که به یکی از مشاهیر علم و ادب دیار خود تبدل شد. وی در این دوره علاوه بر اندوخته عمیق علمی و ادبی خود قرآن را نیز کامل از حفظ داشت و از این روی تخلص حافظ بر خود نهاد.

 

 

 

 

دوران جوانی حافظ مصادف بود با افول سلسله محلی اتابکان فارس و این ایالات مهم به تصرف خاندان اینجو در آمده بود. حافظ که در همان دوره به شهرت والایی دست یافته بود مورد توجه و امرای اینجو قرار گرفت و پس از راه یافتن به دربار آنان به مقامی بزرگ نزد شاه شیخ جمال الدین ابواسحاق حاکم فارس دست یافت.

 

 

جزئیات بیشتر در ادامه مطلب

 

 

دوره حکومت شاه ابواسحاق اینجو توأم با عدالت و انصاف بود و این امیر دانشمند و ادب دوست در دوره حکمرانی خود که از سال 742 تا 754 ه.ق بطول انجامید در عمرانی و آبادانی فارس و آسایش و امنیت مردم این ایالت بویژه شیراز کوشید.

 

 

 

 

حافظ از لطف امیرابواسحاق بهره مند بود و در اشعار خود با ستودن وی در القابی همچون (جمال چهره اسلام) و (سپهر علم وحیاء) حق شناسی خود را نسبت به این امیر نیکوکار بیان داشت.

 

 

 

 

پس از این دوره صلح و صفا امیر مبارزه الدین مؤسس سلسله آل مظفر در سال 754 ه.ق بر امیر اسحاق چیره گشت و پس از آنکه او را در میدان شهر شیراز به قتل رساند حکومتی مبتنی بر ظلم و ستم و سخت گیری را در سراسر ایالت فارس حکمفرما ساخت.

 

 

 

 

امیر مبارز الدین شاهی تند خوی و متعصب و ستمگر بود.حافظ در غزلی به این موضوع چنین اشاره می کند:

 

 

 

 

راستی خاتم فیروزه بو اسحاقی ----- خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

 

 

دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ ----- که زسر پنجه شاهین قضا غافل بود

 

 

 

 

لازم به ذکر است حافظ در معدود مدایحی که گفته است نه تنها متانت خود را از دست...

 

 

 

لینک به صفحه

برای لینک به صفحه ای که مشاهده می کنید،کد زیر را کپی کرده و در وبلاگ خود قرار دهید.


کد اشتراک گذاری لینک

درباره ما
Profile Pic
زیباترین اشعار،داستان و ضرب المثل های فارسی در انجمن مجازی ادبیات فارسی / شما می توانید با عضویت در سایت،اشعار و داستانهای خود ویا دیگران را ارسال کنید تا با نام خودتان نمایش داده شود. با تشکر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظر شما درباره انجمن مجازی ادبیات فارسی؟
    کدام موضوع انجمن توجه شما را جلب می کند؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 415
  • کل نظرات : 21
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 48
  • آی پی دیروز : 88
  • بازدید امروز : 135
  • باردید دیروز : 483
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 135
  • بازدید ماه : 12,127
  • بازدید سال : 92,133
  • بازدید کلی : 335,843
  • کدهای اختصاصی
    ‪Google+‬‏
    اشعار کاربران سایت

    اشعار محمدعلی ساکی:

    رباعی(محمد علی ساکی)

    توهم

    نرخ دیه

    ماهی تنگ

    رود

    و...

    ----------------------------------------------------

    اشعار بانو فاطمه فراهانی:

    راز روشنایی